من برگ زردی غروب سردی یا شام شومی از آذر سالهای دورِ نگذشته، کنج خاطرم خانه کردهام.
شاهد ایثار گلی سرخ میان مردابی مرده.
خاکم؛ زیرینش تر و رویینش خشک، خشکِ ترک برداشته با گلی سرخ بر کفم. سوخته تا شاید روزی ثمری اما حسرتزدهی برف سنگین سالهای دور گذشته. چون دیداری دور، دیداری دیر از دور.
درباره این سایت